Mathematics

مدتهاست که اینجا هیچی ننوشتم !!نمیدانم چرا  شاید ....  دستانم می‌لرزد ... ای کاش این قلم توان نوشتن داشت و می توانست ذره ای از حال و هوای درونی ام رو در این دفتر خاطرات تنهایی تصویر نماید شاید کسی نیاید و نخواند شایدم یه غریبه بیاید و پست هایی که کلماتش یک دنیا احساس درونشون نهفته س ورق بزند ، اینجا جایی است که سه نقطه هایم بهترین حرفهایم برای توست ، برای شخص تو برای ... من همچنان هستم.شاید اون زندگی ای نیس که ارزوشو داشتم.همچنان نفسی می اید Mathematics...ادامه مطلب

وقتی قدم می زنم به خيلی چيزها فکر می کنم .شايد بهتر باشد بگويم وقتی فکر می کنم مدام قدم می زنم .يک جور صدای خاص شبيه موسيقیخيلی مبهم و ضعيف , محيط اطراف من را احاطه می کند .يک موسيقی ملايم ...در حين قدم زدن تماس صورتم با ارواح سرگردان را احساس می کنم .بعضی از آن ها در حين رد شدن از کنارم دستشان را Mathematics...ادامه مطلب

استاد سختگیر فیزیک اولین دانشجو را برای پرسش فرا میخواند و سئوال را مطرح میکندشما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟دانشجوی بی تجربه فورا ً جواب میدهد من پنجره کوپه را پائین میکشم تا باد بوزداکنون پروفسور میتواند سئوال اصلی را بدینترتیب مطرح کندحال که شما پنجره کوپه را باز کرده اید....در جریان هوای اطراف قطار اختلال حاصل میشودو لازم است موارد زیر را محاسبه کنیدمحاسبه مقا ومت جدید هوا در مقابل قطار؟تغییر اصطکاک بین چرخها و ریل؟آیا در اثر باز کردن پنجره، سرعت قطار کم میشود Mathematics...ادامه مطلب

زن پشت در ایستاد و تا مرد در را وا کرد با یک ضربه ی میله او را کشت.دیگر از اعتیاد مرد خسته شده بود.احساس عجیبی داشت. خم شد و کاغذی که از دست مرد افتاده بود را گرفت.

« با در دست داشتن مدارک شناسایی راس ساعت 12 در کلینیک باشید. کلینیک ترک اعتیاد... »

Mathematics...

ناگهان        عشق                 آفتاب وار                              نقاب برافکند و بام و در             به صورت تجلی                                در آکند, شعشعه ی آذرخش وار                              فروکاست و انسان برخاست... ـ این روزها مطمئنا بهانه ای هستن برای ابراز علاقه به کسانی که دوستشون داریم و یادآوری احساساتی که شاید تو روزمرگی هامون گم شدن ... Mathematics...ادامه مطلب